وقتی نود تا نود و پنج درصد تجارت جهانی از راه دریا انجام میشود، چرا کشورها انقدر بر سر راهگذارهای زمینی با هم هماوردی میکنند؟
چرا ایران با وجود دو بندر عظیم درکنار نوار ساحلی جنوبی خود، روی یک بندر سوم به نام چابهار و بندر چهارمی به نام جاسک، در بیرون تنگه هرمز، انقدرنیرو، پول، انرژی و حرف و حدیث میگذارد؟
چرا بلافاصله پس از خروج آمریکایی ها از افغانستان فقیر، سروکله چینی ها پیدا میشود تا بر سر یک شاخه کاملا فرعی از پروژه کمربند-راه از مسیرافغانستان رایزنی کنند؟
چرا بیست و دو سال حرف های گزاف و رویایی از راهگذار شمال-جنوب زده و هنوز می زنیم؟
کشورها درواقع دغدغه خون رسانی به شبکه تجاری بین المللی خود دارند. تیم مارشال برعامل جغرافیا دررقم زدن آینده خوشبخت یا بدبخت کشورها حرفهای جالبی میزند که مستند به خاطرات تاریخی است.
اوکراین کشوری دریا محور است. اما با شروع جنگ، با سرعت زیادی مسیرهای دریایی اش مسدود شد و وامدار لهستان ورومانی برای ادامه راه تنفس خود. لهستان پس ازسخنان تحریک آمیززلنسکی، تهدید کرد ازادامه کمک به اوکراین خودداری خواهد کرد. این وابستگی و این تنش خبرخوبی برای اوکراین نیست.
آذربایجان، کشوری بالنسبه کوچک و محصور در خشکی، به پشتوانه ترکیه برای ایران شاخ و شانه میکشد. دراین میان با شناسایی حاکمیت قره باغ توسط ارمنستان، آذربایجان به ناچار، تمامیت ارضی ارمنستان را به رسمیت شناخت و ازسوی دیگر با تخلیه ناحیه قره باغ ازسکنه ارمنی، عملا ارمنستان دیگر به گذرگاه لاچین نیازی نخواهد داشت. پس واگذاری دالانی در نوارمرزی ارمنستان و ایران به آذربایجان، برای احداث کریدور زنگزور منتفی میشود و ایران و ارمنستان، هردو، ازیک درگیری منطقه ای خطرناک احتراز میکنند.
پس درک میکنیم چرا چین، کشوری که عمدتا دریا محور است و تمام توسعه آن هم، برخلاف ایران، در نوار ساحلی آن شکل گرفته است، انقدراز بسته شدن تنگه مالاکا خوف دارد و حاضر است ده ها ملیارد دلار در بندر گوآدرو گذرگاه زمینی داخل پاکستان، با آن همه ناامنی داخل آن خاک، خرج کند.
و چرا هند، به هماوردی چین، گذرگاه دریایی-زمینی راه آهن صلح را از ورای امارات، عربستان، اردن و اسراییل تا بندر حیفا به سوی مدیترانه درنظرگرفته و قراراست ازاین گذرگاه برای خطوط انرژی خود استفاده کند.
گذرگاه های دریایی هم ارزانند و هم اصلی اند ولی همواره درخطرند. باید زیربنای زمینی بسیارقوی، و تتوعی از دسترسی ها به دریاهای آزاد، همانند روسیه داشت تا بتوان ظرف تنها یک سال پس از تحریم بین المللی تجاری و ترابری، همه تنگنا ها و محاصره ها را با پیروزمندی پشت سرگذاشت.
هر قدر اقتصاد قوی تر باشد، نیاز به زیربنای ترابری، نهادها و پشتوانه های مقرراتی بیشتر میشود. روسیه کشوری توسعه یافته است. چین و هند، هنوز مانده تا توسعه یافته محسوب شوند، اما اقتصادهای تراز اول و وسیعی در بین ده کشوراول جهان دارند، پس به هیچ وجه درمورد راههای ترابری پشتیبان خود شوخی ندارند.
منازعه اخیر فلسطین-اسراییل به یکباره شعلهور شد. خیلی غیرمنتظره تراز منازعه روسیه و اوکراین که اکثرا پیشبینی کرده بودند. این منازعه، بالقوه میتواند بسیاری ازنقشههای راه را به هم زند و از محدودیت جغرافیایی کنونی خود پا فراتر گذارد.
دکتررییسی نژاد، به درستی استراتژی دلان محور را مهمترین استراتژی آتی ایران میداند که از خلال تاریخ ثابت شده هیچ گاه به لحاظ جغرافیایی متحد استراتژیکی نداشته است. باید به فکر باشیم.
چه تحلیل قابل تاملی!!!!
دکتر همایون اسدی، یکی از برجسته ترین پژوهشگران لجستیک در حال حاضر میباشد، و این تحلیل ریزبینانه هم نمونه کوچکی از توان تحلیلی قابل تامل ایشان است.
2 نظر